فناوری بلاک چین طی ماههای اخیر توسط شیادان، کلاهبرداران، و دلقکها بدنام شده است. اما واقعیت این است که فناوری بلاک چین اگرچه به مثابه شاهکلید نیست اما یک راهکار بسیار عالی و سودمند است که واسطهها را حذف میکند.
ارزجو : فناوری بلاک چین طی ماههای اخیر توسط شیادان، کلاهبرداران، و دلقکها بدنام شده است. یک ارز دیجیتال طنز و ساختگی مقادیر زیادی نقدینگی به خود جذب کرد، یک حکومت دزدسالار عرضه اولیه سکه (ICO) را اعلام نمود، و یک شرکت تولید آیستی به سراغ استخراج بیت کوین رفت. به دنبال این همه هیاهو جنجال، سقوط قیمت ارزهای دیجیتال نیز مزید بر علت شد. باید خاطرنشان کرد که فناوری بلاک چین اگرچه به مثابه شاهکلید نیست اما یک راهکار بسیار عالی و سودمند است که واسطهها را حذف میکند.
بیت کوین را به عنوان اولین توکن بر روی بلاک چین اولیه در نظر بگیرید که یک گزینه ثالث بیسابقه جهت انتقال پول در اختیار مردم گذاشت. تا قبل از اختراع بیت کوین، یکی از این دو مورد امکانپذیر بود: تحویل حضوری پول یا اعتماد به یک واسطه نظیر بانک برای آنکه چنین کاری را از طرف شما انجام دهد. به کمک بیت کوین، شما میتوانید پول خود را از راه دور بدون نیاز به واسطه ارسال کنید. این اولین ارز دیجیتال در طول تاریخ بشریت است.
اقتصاد در کنار بانکها تعداد زیادی از واسطهها را نیز در درون خود جای داده است، اما پروژههای مبتنی بر ابتکار کانونی بیت کوین، یعنی بلاک چین، قادرند آنها را به چالش بکشند. واسطههای دادهای را در نظر بگیرید. اینها اکثراً مبهم و غیرشفاف هستند با نامهای بیمعنایی نظیر آکسیکام (Acxiom)، دیتا لاجیکس (DataLogix)، اکسپریان (Experian)، آمریدکس (Ameridex) و اکوویفکس (Equifax) که اکنون مشهور شده است. این شرکتها دادههای مصرفکنندگان ــ انتقالات مالی، فعالیت در رسانههای اجتماعی، تاریخچه مرورگر، خریدهای تجارت الکترونیک، دادههای مربوط به موقعیت مکانی ــ را از منابع عمومی جمعآوری میکنند یا از سرویسهای دیجیتال خریداری میکنند. (برای مثال، دادههای مشتریان پیپال (PayPal) در نهایت با چنین سرنوشتی مواجه میشوند.)
واسطهها این دادهها را آنالیز میکنند تا هر چیز گوناگونی از نوع سرگرمیها گرفته تا ارزش اعتباری و اعتیاد و گرایش جنسی را مشخص سازند. آنها این اطلاعات را به آگهیدهندگان، صادرکنندگان کارتهای اعتباری، کارفرمایان، و هرکسی که به این اطلاعات علاقهمند باشد میفروشند. بدین طریق، هر فرد مصرفکنندهای یک رانت مناسب برای صنعت به وجود میآورد و در ازای آن چیزی دریافت نمیکند. شرکت اکوویفکس ۸/۴۸۸ میلیون دلار درآمد در سال ۲۰۱۶ کسب کرد که این رقم برابر با ۶۳/۳ دلار در ازای هر یک از ۵/۱۴۵ میلیون نفری بود که بر اساس اعلام این شرکت در ماه سپتامبر قربانی هک دادهها شدند.
شرکت دیتا وَلِت (Datawallet) با در نظر گرفتن تعداد بازیگران فعال در این صنعت و رشد شتابان حجم اطلاعات کاربران برآورد نموده که در سال ۲۰۲۲ حدود ۷۶۰۰ دلار اطلاعات شخصی در ازای هر فرد خرید و فروش خواهد شد، رقمی که سرافین لاین انگل (Serafin Lion Engel) بنیانگذار و رئیس ارشد اجرایی این شرکت آن را یک درآمد پایه همگانی میخواند.
البته که این میتواند یک درآمد همگانی باشد مشروط به آنکه نصیب واسطهها نشود و به دست مردمی برسد که این ارزش را خلق نمودهاند. چنین چیزی در حال حاضر مصداق ندارد. دادههای کاربری که اغلب «نفت جدید» خوانده میشوند بیشتر شبیه کود گوانوی جدید هستند. کود گوآنو سرشار از ازت است و در طول قرن نوزدهم بیش از هر کود دیگری خواهان داشت. کود گوآنو نیز همانند دادهها به جای آنکه معامله شود استخراج میشد. پرندگان دریایی که این نوع کود را تولید میکردند نیز در ازای آن هیچگونه پاداشی نصیبشان نمیشد.
کاربران خدمات دیجیتال همانند مرغان دریایی انگاشته میشوند که یک منبع سودمند را دفع میکنند، نه مالک آنچه که تولید میکنند. فناوری بلاک چین و تکنیکهای رمزنگاری مربوطه میتوانند این روند را تغییر دهند و به ما امکان دهند تا دادههای شخصی خویش را کنترل کنیم و آنها را به هر کسی که دوست داریم بفروشیم.
«شما صاحب انحصار هستید»
دیتاولت یکی از شرکتهایی است که تلاش دارد به این تغییر رنگ واقعیت بخشد. این اپلیکیشن از آن جهت توجه رسانهها را به خود جلب کرده که راهی جهت کسب درآمد ماهانه ۵ یا ۱۰ دلاری از طریق فروش دادههای مربوط به لایکهای فیسبوکی، خریدهای آمازون، خدمات اوبر (Uber)، و سفرهای ایربیانبی (Airbnb) محسوب میشود. انگل انتظار دارد دانشجویان کالج جزو اولین کسانی باشند که از این اپلیکیشن استقبال میکنند.
اما ایده ورای دیتاولت از یک جذابیت بنیادینتر برخوردار است. این اپلیکیشن قادر است آنچه که انگل «کیف پول خودمختار» مینامد را کنترل کند و کاربر را به تنها مالک دادههای خویش تبدیل کند و تنها کسی که قادر است دسترسی به این دادهها را امکانپذیر سازد. انگل در این باره میگوید: «شما بر روی دادههای خود انحصار دارید.»
دیتاولت یکی از بسیار اپلیکیشنهای مبتنی بر بلاک چین است که هدفش کنار گذاشتن واسطههاست.
اپلیکیشن مدیکال چین (Medicalchain) با پروندههای پزشکی سروکار دارد و به بیماران امکان میدهد تا بر برخی از حساسترین اطلاعات خود کنترل کامل داشته باشند و زیرساختهای فرسوده سیستم بهداشت را دور بزنند. اپلیکیشن لومیا (Loomia) به سراغ منسوجات هوشمند رفته، صنعتی که در آن دیگر بازیگران نیز به دنبال آن هستند تا دادههای مربوط به ضربان قلب، تحرکات جغرافیایی، و حتی دیگر مؤلفههای خصوصیتر (تشکهای هوشمند را در نظر بگیرید) را جمعآوری کنند.
اکثر این پروژهها در مراحل اولیه خود قرار دارند، اما اگر به مرحله ثمر دهی برسند یک چیز غیرمنتظره و عجیب و غریب شاید پدیدار شود: پلتفرمهای خالی که تجارت دادهها را سهولت میبخشند اما هیچکدام از طرفین در این امر دخالتی ندارد. هنری پیکالا (Henri Pihkala) بنیانگذار و رئیس ارشد اجرایی پلتفرم مبتنی بر بلاک چین برای جمعآوری دادههای زنده موسوم به استریمر (Streamer) این تناقض را اینگونه بیان میکند: «ما یک مکان مرکزی ایجاد میکنیم که غیرمتمرکز عمل میکند.»
همچنین بخوانید: خرید ارز دیجیتال ، خرید بیت کوین ، خرید اتریوم ، خرید تتر ، خرید ترون ، خرید شیبا اینو ، خرید پرفکت مانی ، خرید لونا کلاسیک
فناوری: رمزها، هشها، قراردادهای هوشمند
چنین چیزی چگونه عمل میکند؟ جزئیات متفاوت هستند، اما راهکار دیتاولت عموماً نمایانگر یک فناوری است که این پلتفرمهای غیرمتمرکز را امکانپذیر میسازد.
رمزها (Keys)
فرض کنید میخواهید بخشی از اطلاعات شخصی خود ــ مثلاً دادههای مربوط به فعالیت خود در فیسبوک یا خریدهای آمازون ــ را از طریق دیتاولت بفروشید. شما و خریدار هر کدام یک رمز خصوصی و یک رمز عمومی دارید. رمزهای عمومی جهت رمزنگاری پیام استفاده میشوند تا پیام برای هر کسی جز دارنده رمز خصوصی مربوطه نامفهوم به نظر برسد. دارنده رمز خصوصی مربوطه میتواند با استفاده از آن پیام را رمزگشایی کند.
برای آنکه دادههای خصوصی خود را به صورت امن و ایمن مبادله کنید این دادهها را با استفاده از رمز عمومی خریدار رمزگذاری میکنید و سپس آن را برای خریدار ارسال میکنید. خریدار دادهها را دریافت کرده و آنها را با استفاده از رمز خصوصی خود رمزگشایی میکند. اگر کسی در میانه دادهها را سرقت کند قادر به خواندن آنها نخواهد بود.
هشها (Hashes)
در طراحی دیتاولت، تبادل اطلاعات به صورت برون شبکهای صورت میگیرد، زیرا محتوا بیش از حد بزرگ و حساس است و نمیتوان آن را بر روی دفتر کل مرکزی ثبت نمود (در دیتاولت و اکثر پروژههای دیگر، این دفتر کل در واقع بلاک چین اتریوم است). آنچه که بر روی بلاک چین قرار میگیرد در واقع قطعات کوچکتر (هش) دادههاست. شما دادههای فروشی را قطعه قطعه میکنید و نتیجه را بر روی زنجیره قرار میدهید و خریدار نیز دادههای دریافتی را قطعه قطعه میکند و نتیجه را بر روی زنجیره قرار میدهد. اگر قطعات با یکدیگر سازگار باشند، در آن صورت مبلغ پرداختی که به امانت گذاشته شده آزاد میشود.
هشها چه چیزی هستند و چه کاری انجام میدهند؟ آنها کارکردهای رمزنگاری هستند که شباهت دو مجموعه از دادهها را راستی آزمایی و تائید میکنند.
آنها در راستای این امر دادهها را به قطعات کوچکتر تقسیم میکنند. فرقی نمیکند که متن شما که مبتنی بر هش SHA256 اجرایی شده چقدر کوتاه یا طولانی است؛ شما ۶۴ حرف را در عوض دریافت میکنید. برای مثال، هش صحنه اول نمایشنامه هملت به شکل زیر است:
۹۱BBAB0B8C574E4071B6AB0458CB891BD01392D58CB7A6D43918DA95E30DC04D
حالا اگر شما متن نمایشنامه هملت را داشته باشید خیلی زود میتوانید آن را چک کرده و متوجه شوید که آنچه دریافت کردهاید دستکاری نشده است ــ نیازی نیست تک تک جزئیات را کنترل کنید. تنها کافی است متن خود را به هش تبدیل کنید و آن را با هش متن مشابهی که توسط فرستنده ارسال شده مقایسه کنید. (این امر در مورد دادههای مرورگر وب یا پیشینه خریدهای آمازون نیز کاربرد دارد.)
این فرآیند به صورت آنی صورت میگیرد، زیرا کارکردهای هش بدقلق و ایرادگیر هستند. علامت تعجب موجود در سطر اول نمایشنامه را حذف کنید. آنگاه خواهید دید که هش صحنه اول کاملاً تغییر میکند:
۸۰DA6F89DDB7BD67BE5D30AE5EA6D74949C55719354D38D97C64DE5FE914029C
این حساسیت نسبت به دستکاری موجب شد تا کارکرد هش از اهمیت کانونی نزد بیت کوین، اتریوم، و دیگر همنوعان آنها برخوردار شود. هزاران کپی مشابه از یک بلاک چین را میتوان نگهداری نمود، زیرا آنها با استفاده از هشها مطابقت داده میشوند و نیازی نیست که تک تک بلاکها به صورت دقیق و موشکافانه بررسی شوند.
هشها همچنین از آن جهت مفید و سودمند هستند که دادهها را نمیتوان از حالت هش خارج نمود. هیچکس قادر نیست با استفاده از فناوریهای شناخته شده هش ۹۱BBAB0 را تحت کنترل خود بگیرد… و شکسپیر را از آن بیرون بکشد. این امر موجب شده تا قرارگیری یک هش اطلاعات حساس بر روی بلاک چین به صورت امن و ایمن صورت پذیرد، همان کاری که دیتاولت انجام میدهد.
بلاک چین و قراردادهای هوشمند
با اینکه تبادل اطلاعات فینفسه به صورت درونشبکهای اتفاق نمیافتد، اما دفتر کل در راستای انتقال غیرمتمرکز دادهها لازم و ضروری است. بلاک چینها دفاتر ثبت عمومی تغییرناپذیری هستند که هرگونه شک و تردید درباره موضوع معامله، قیمت، و زمان معامله را برطرف میسازند. هشهای ارسال شده به بلاک چین یا با هم سازگار هستند یا سازگاری ندارند، در نتیجه خریدار نمیتواند پس از دریافت دادهها ادعا کند که دادهها را دریافت نکرده است. نیازی هم نیست که کسی به این فکر بیافتد که شاید دادهها در مسیر حرکت به سمت بلاک چین هک یا سرقت شدهاند.
هنگامی که جهت انجام معامله نیازی به واسطه نباشد، واسطهها دلیل وجودی خود را از دست میدهند. جای آنها را تعداد زیادی «استخراجگر» پراکنده و رقیب میگیرند که به یکدیگر اعتماد ندارند و مبادلات را بر روی دفتر کل ثبت میکنند.
استخراجگران همچنین نیاز به بانک را برطرف میسازند: فناوری بلاک چین همواره به عنوان یک پلتفرم توزیع شده انتقال پول ایفای نقش کرده است. در نهایت، اتریوم امکان اجرای قراردادهای پیچیده را از طریق شبکه توزیع شده یکسان متشکل از استخراجگران میسر میسازد. شاید با مشاهده عبارت «مبلغ پرداختی به امانت گذاشته شده» که در بالا آمد مکث کرده باشید. هنگامی که پول میان خریدار و فروشنده قرار میگیرد چه کسی آن را نزد خود نگاه میدارد؟
هیچکس. اتریوم پول غیرمتمرکز بیت کوین را اقتباس نمود و آن را به کمک قراردادهای هوشمند از قابلیت برنامهنویسی برخوردار ساخت: قراردادهای هوشمند در واقع بیتهای کد خوداجراشونده هستند که بر روی بلاک چین قرار دارند. اگر همه هشها مطابقت داشته باشند و دیگر شرایط از قبل توافق شده نیز محقق شوند، پول به طور خودکار از حساب خریدار به حساب فروشنده منتقل میشود. نیازی نیست یک متولی مورد اعتماد برای نگهداری پول این وسط وجود داشته باشد.
بلاک چین مشکلاتی نیز دارد
این فناوری با اینکه آتیهدار است اما مشکلاتی نیز دارد که برخی شاید هیچگاه حل نشوند. مثلاً مقیاسپذیری را در نظر بگیرید.
پرهزینه و کند
بلاک چینها همانند حیوانات چاق و چله و بیتحرک هستند. اجماع توزیع شده در مقایسه با شبکههای متمرکزی که در حل حاضر وجود دارند کند و پرهزینه هستند. پس این سؤال مطرح میشود که بلاک چین چگونه میتواند در بازار دادههای کاربری که با مقادیر بزرگ سروکار دارد به رقابت بپردازد؟
دیتاولت برای حل این مشکل دادهها را به صورت برون شبکهای ارسال میکند. به گفته انگل، انتقال درونشبکهای دادههایی که شاید تصاویر ویدئویی و دیگر فایلهای بزرگ را شامل شوند «فوراً بلاک چین اتریوم را از کار میاندازند.» در هر صورت، هیچکس دوست ندارد این نوع دادهها بر روی دفتر کل عمومی قرار گیرند.
اپلیکیشن مدیکالچین پروندههای پزشکی را همانجا که هستند باقی میگذارد، یعنی بر روی سرورهای قانونمندی که در حوزه اختیارات بیمار قرار دارند. این اپلیکیشن صرفاً پلتفرمی به وجود میآورد تا در قالب آن بیماران اجازه دسترسی به پروندههای خود را به پزشکان بدهند.
برخی پروژهها تلاش دارند تا نحوه ساختاربندی شبکههای توزیع شده را تغییر دهند و بدین طریق مشکل مقیاسپذیری را حل کنند. اپلیکیشن استریم یک «مکانیسم اعتبار» موسوم به کارما (karma) را با توکن مبتنی بر بلاک چین خود موسوم به دیتاکوین (DATAcoin) تلفیق میکند تا بدین طریق کارها را تقسیم کند. پیکالا (Pihkala) در این باره میگوید: «ما باید مسئولیتهای غیرمتقارن را به گرههای مختلف محول کنیم. در غیر این صورت با وضعیتی مواجه میشویم که مشخصه بلاک چینهای امروزی است و در قالب آن همه دادهها به سمت همه گرهها میروند و در نتیجه مقیاسپذیری اتفاق نمیافتد.» گرهها یک دیتاکوین وسط میگذارند که اگر قواعد را نقض کنند آن را از دست میدهند. در ضمن، کارما مسئولیت بزرگتری را به قابلاتکاترین گرهها محول میکند و بدین طریق کارایی را افزایش میدهد بدون آنکه در راه غیرمتمرکزسازی چیزهای زیادی را قربانی کند.
شرکت کاچاوا (Kochava) نیز مسیر مشابهی را در پیش گرفته و آن را در مورد بلاک چینی بکار گرفته که این شرکت دارد در راستای کاهش ابهام و تقلب در تبلیغات دیجیتال طراحی میکند. این پلتفرم که ایکسسیاچانجی (XCHNG) نامیده میشود از مکانیسم اعتبار و نوعی شیوه تقلیل بهره میگیرد ــ که در آن اکثر گرهها تنها به اندازه یک روز تاریخچه دفتر کل را نگهداری میکنند ــ تا حجم عظیم معاملات مربوط به تبلیغات دیجیتال را پردازش کند. چارلز منینگ (Charles Manning) بنیانگذار و رئیس ارشد اجرایی کاچاوا معتقد است که این پلتفرم میتواند میلیونها معامله را در هر ساعت تحویل دهد. اتریوم قادر است حدود ۱۵ میلیون معامله را تحویل دهد و در مورد بیت کوین از این هم کمتر است.
دادهها را کجا ذخیره میکنید؟
هر اپلیکیشن بلاک چین با مشکلاتی در زمینه ذخیرهسازی مواجه است. معاملات پولی و قراردادهای هوشمند شاید به صورت کامل غیرمتمرکز شده باشند، اما دادهها یا بر روی سرورهای غیرمتمرکز قرار دارند یا بر روی ابزارهای کاربر ذخیره میشوند.
تعدادی از پروژهها نظیر آیپیافاس (IPFS)، بیگچیندیبی (BigchainDB)، و استورج (Storj) تلاش دارند تا ذخیرهسازی غیرمتمرکز را امکانپذیر سازند. انگل، پیکالا، و جانت لیریانو (Janett Liriano) رئیس ارشد اجرایی لومیا هر کدام به طرحهایی جهت تلفیق پلتفرمهای خود با یک یا چند پلتفرم این شرکتها اشاره کردهاند.
شما هنوز هم از دادههای خود دست میکشید
در مقطعی، تلاش جهت اعمال مالکیت بر دادههای شخصی به مانع میخورد. شما میتوانید دادهها را رمزنگاری کنید. شما میتوانید آنها را مستقیماً بدون دخالت واسطهها انتقال دهید و آنها را در طول مسیر به صورت رمزنگاری شده نگاه دارید. شما میتوانید مطمئن باشید که خریدار مبلغ مورد توافق را به محض دریافت دادهها پرداخت میکند.
اما هیچ ترفند فناورانهای قادر نیست بر این حقیقت فائق آید که پس از آنکه دادهها در اختیار خریدار قرار گرفتند، به قول گای زیسکایند (Guy Zyskind) (از بنیانگذاران و رئیس ارشد اجرایی انیگما) «دیگر کار شما تمام شده است. آنها میتوانند دادههای شما را نگهداری کنند، کپی کنند، و از شبکه خارج کنند.» کارمندان قانونشکن، تدابیر محافظتی ناکارآمد در برابر هک، فروش مجدد ــ این موارد ناخوشایند شاید به وفور اتفاق افتند.
با این وجود، زیسکایند میگوید شما میتوانید دادههایتان را جهت استفاده در دسترس قرار دهید بدون آنکه آنها را عملاً افشا سازید. شرکت وی با بهرهگیری از تکنیکی به نام محاسبات چندجانبه امن در حال ایجاد پلتفرمی است که نه تنها امکان ذخیرهسازی دادهها به شکل رمزنگاری و توزیع یافته را میسر میسازد، بلکه اجازه میدهد تا دادهها به همان شکل نیز محاسبه شوند. به کمک آیپیافاس، بیگچیندیبی، و استورج میتوان دادهها را امن و ایمن نگاه داشت و آنها را در میان ابزارهای چندگانه غیرمتمرکز نمود. اما اگر میخواهید با دادهها کاری کنید ــ مثلاً آنها را بر روی یک الگوریتم قرار دهید یا ویرایش کنید ــ در آن صورت مجبورید آنها را رمزگشایی و مجدداً متمرکز کنید. یک سازمان رتبهبندی اعتباری برای آنکه بتواند رتبه اعتباری شما را بسنجد نیازمند دسترسی کامل به دادههاست.
به کمک انیگما میتوان این محاسبات را به اجرا گذاشت بدون آنکه شرکتی نظیر اکوویفکس بتواند دادههای مالی رمزگشایی شده شما را مشاهده کند. آنها حتی به مجموعه کامل دادههای رمزگذاری شده دسترسی پیدا نمیکنند: دادهها در میان چند گره در درون شبکه تقسیم میشوند.
انیگما بر مبنای این قابلیت مشغول کار بر روی «قراردادهای سری» است. اینها قراردادهای هوشمندی هستند که شروط و طرفین آن مبهم و غیرقابل تشخیص میشوند. به گفته زیسکایند، «انیگما قصد دارد کار را با اتریوم شروع کند، اما در نهایت «میخواهد قادر باشد هر بلاک چین را به کمک حریم خصوصی که فناوری شرکت به وجود میآورند ارتقا بخشد.»
کنار گذاشتن واسطهها
این پروژهها با اینکه امیدوارکننده هستند، اما هیچکدام قادر نیست مانع دستیابی واسطهها به اطلاعات شخصی شما شوند. آنها صرفاً قادرند از پروژههای موجود پیشی بگیرند و یک محصول بهتر از دید خریداران نهایی دادهها عرضه کنند. پس آیا آنها شانسی برای موفقیت دارند؟
انگل مطمئن است کاربران هنگامی که بر روی دادههای خود کنترل کامل دارند واسطهها را سریعاً از بازار کنار میگذارند، زیرا شرکتهای واسطه به خاطر شیوههای «ناخوشایندی» که در این زمینه بکار میگیرند به هیچوجه موفق عمل نمیکنند. ایگل در این باره میگوید: «دادههایی که عملاً در دسترس عموم قرار میگیرند و توسط یک واسطه قابل جمعآوری هستند تنها ۱ درصد دادهایی را تشکیل میدهند که توسط کاربر خلق میشوند.» اطلاعات به درد خور نظیر لایکها، پستها، چک کردنها، و امثال اینها دیگر قابل دسترس نیستند.»
همچنین دادههای مربوط به منابع مختلف را نمیتوان به آسانی و به شکل دقیق به افراد مشخص نسبت داد. به گفته ایگل، کوکیهای ذخیره شده بر روی شناسه دستگاه از نرخ موفقیت ۹/۲ درصدی برخوردارند. بنابراین، «اگر در قالب کوکی دادههایی درباره مشتریان خود دارید عملاً ۱/۹۷ درصد بودجه تبلیغات خود را به خاطر افرادی که به محصول شما علاقهمند نیستند هدر دادهاید.» صنعت صرفاً از تکنیکهای «بسیار احتمالگرایانه و بسیار تجربی» جهت استخراج اطلاعات واقعی درباره علایق مشتری از میان دادههایی که شاید به احتمال بسیار کمی متعلق به آنها باشند برخوردارند.
هنگامی که مشتری بتواند دادههای خود را به فروش برساند، در آن صورت به آسانی میتوان مشخص ساخت که کدام اطلاعات مربوط به چه کسی است و تصویر کلی حاصله میتواند بسیار گویا باشد: این تصویر صرفاً نشان دهنده بازدید آر یک وبسایت و پیوند آن با یک لایک در فیسبوک نیست، بلکه یک مجموعه واقعی و «کاملاً جبرگرایانه» از خریدها، الگوهای گشتوگذار، و فعالیت در رسانههای اجتماعی را شامل میشود.
شما به عنوان آگهیدهنده کدام را انتخاب میکنید؟
در رابطه با پلتفرم چطور؟
با این وجود، ما پنج غول موجود را نادیده نمیگیریم. فیسبوک (FB)، آمازون دات کام (AMZN)، الفابت (GOOG, GOOGL)، اپل (AAPL)، و نتفلیکس (NFLX) به اندازه واسطهها به دادههای کاربری شما علاقمندند. آنها همچنین بر پلتفرمهایی که شما دادههایتان را در آنجا خلق میکنند کنترل دارند. همه این حرفها درباره مالکیت بر دادههای مربوط به لایکهای فیسبوکی، خریدهای آمازون، و جستجوهای گوگلی تحتالشعاع این واقعیت قرار میگیرند که شرکتهای مذکور پیشاپیش این دادهها را در اختیار دارند.
پیکالا بر قابلیت یک بازار داده غیرمتمرکز و همگانی ــ به مثابه «ایبی (eBay) برای دادهها» ــ در جهت خنثی نمودن این مدل تأکید میورزد. به عبارت دیگر، یعنی اینکه این پلتفرمها را شکست دهند. او میگوید: «در حال حاضر دادهها در دنیا عموماً در سیلو هستند یا توسط شرکتهای بزرگ نگهداری میشوند. دادهها به اندازه کافی مورد استفاده قرار نمیگیرند.»
شاید اینگونه است. اما تهدیدی که بلاک چین و دیگر تکنیکهای رمزنگاری متوجه واسطههای داده میکنند واضحتر و مبرمتر از تهدیدی است که متوجه پلتفرمها میکنند.
لیریانو (Liriano) یک واقعیت شگفتانگیز دیگر را در رابطه با صنعت منسوجات هوشمند افشا میکند. لومیا مشغول طراحی اپلیکیشنی است که به مشتریان اجازه میدهد تا دادهها را از حسگرهای موجود در منسوجات تولید شرکت موسوم به تایل (Tile) به شرکتهای تولید پوشاک ارسال کنند. او هنگامی که برای تولیدکنندگان لباس نظیر الالبین (LLBean) توضیح داد که قرار نیست آنها «صاحب دادهها شوند» انتظار مقاومت شدید از طرف آنها را داشت. اما مشخص شد که «آنها کاملاً درک میکنند.»
شرکتها استدلال کردند که مالکیت همه این دادههای کاربری امری هزینهبر است. این امر با مخاطرات امنیتی همراه است و عصبانیت مصرفکنندگان را برمیانگیزد. نکته جالبتر اینکه، آنها به لیریانو گفتند: «من اطلاعات رقیب را نیز میخواهم. اگر ندانم رقیب چه کاری دارد انجام میدهد این اطلاعات به چه درد من میخورند؟ مزیت چنین چیزی آن است که در نهایت همگان به آن میپیوندند، درست میگویم؟»
(لیریانو همچنین شاهد این بود که کاربران شاید نخواهند دادههای خود را بفروشند. پلتفرم لومیا اجازه میدهد تا دادههای تولید شده توسط تایل از دسترس خارج شوند. بر روی گسترش این ایده چندان حساب نکنید.)
فیسبوکها و گوگلهای دنیا برخلاف شرکتهای تولید پوشاک درباره مالکیت دادههای کاربری سکوت نمیکنند. اما این پلتفرمها را میتوان به واسطه قابلیت کسب اطلاعات درباره دادههای یکدیگر جذب نمود. هیچکدام از آنها رقیب مستقیم ندارند، اما آمازون مطمئناً میتواند دادههای گوگل را مفید بیابد، گوگل دادههای فیسبوک را مفید خواهد یافت، فیسبوک دادههای نتفلیکس را مفید خواهند دانست، و این امر به همین نحو ادامه دارد. شاید در دنیای بازارهای داده و تبادل بدون واسطه دادهها، پلتفرمها را بتوان متقاعد ساخت که به نفع همه است اگر به کاربران اجازه دهند بر دادههایشان کنترل داشته باشند. شاید دولت بتواند در این زمینه کمک کند.
باید منتظر ماند و دید. حداقل در کوتاه مدت واسطهها آسیبپذیر خواهند بود. هنگامی که ریچارد اسمیت (Richard Smith) رئیس ارشد اجرایی اکوویفکس در ماه اکتبر نزد مجلس نمایندگان شهادت داد، دوریس نماینده کالیفرنیا از وی پرسید: «آیا من مالک دادههایم هستم؟» اسمیت پاسخ راضیکنندهای نداشت. به لطف بلاک چین و دیگر فناوریهای ارزهای دیجیتال، پاسخ این سؤال میتواند در آینده نزدیک واضح و مشخص باشد: جمعآوری مداوم و ناخوشایند دادهها و هک فاجعهبار گهگاه دادهها آن هنگام میتواند دیگر منسوخ شده باشد.