ما در نقطه عطف تلاقی فناوری بلاک چین و توسعه محصولات صنعت موسیقی قرار داریم. در این مقاله به مواردی که شرکتهای موسیقی مبتنی بر بلاک چین باید از آنها دوری کنند پرداخته خواهد شد.
ارزجو : من در اینجا بکارگیری فناوری بلاک چین در صنعت موسیقی را از ابتدا تا به امروز وقایعنگاری نمودهام. من در مقطع حاضر کمی از این موضوع فاصله گرفتهام و بر ایجاد/فعالیت/مشاوره در این حوزه متمرکز شدهام. اما حالا یک بار دیگر بازگشتهام تا زنگ خطر را به صدا در بیاورم. امیدوارم اشتباه کرده باشم و زمانی که این گزارش و دنباله آن منتشر میشوند یک محصول یا استارتآپ پیشاپیش شکل گرفته باشد که از ویژگیهای فنی منحصر به فرد بلاک چین برخوردار بوده و مناسب بازار باشد.
به طور قطع، بازارهای کریپتو و در کنار آن فناوری بلاک چین در حال حاضر در جایگاهی قرار دارند که من آن را ورطه سرخوردگی مینامم. این در واقع مرحلهای است که همه فناوریهای جدید (و محصولات، روابط، و انسانها) پس از فروکش کردن هیجانات اولیه و مواجهه با چالشهای سخت و دشوار تجربه میکنند. برخی از فناوریها مسیر خود را تغییر میدهند و با اتخاذ رویکرد «هدف، نه محصول» راه برگشت را در پیش میگیرند. اما بسیاری از فناوریها ــ همانند استارتآپها، روابط، و غیره ــ این کار را نمیکنند. آنها در همان ورطه میمانند و نابود میشوند.
فناوری بلاک چین از وضعیت ضدشکننده برخوردار شده است
من کاملاً مطمئنم که فناوری بلاک چین پابرجا خواهد ماند. این فناوری آنگونه که برخی میگویند چندان جدید نیست ــ هنگامی که استوارت هابر (Stuart Haber) و دبلیو اسکات استورنتا (W. Scott Stornetta) در اوایل دهه ۱۹۹۰ مشغول اجرای مقدمات فناوری بلاک چین بودند ساتوشی ناکاماتو (Satoshi Nakamoto) احتمالاً داشت مهارت خود در چیدن مکعب روبیک را به رخ دوستان دبیرستانی خود میکشید ــ و این فناوری، بنا بر گفته نسیم نیکولاس طالب (Nassim Nicholas Taleb)، به لطف اجرای موفق آن در طیفی از صنایع مختلف به مرحله ضدشکنندگی رسیده است.
وضعیت ضدشکنندگی بدان معناست که شرایط ناگوار در حال حاضر تنها موجب بسط و گسترش توان و استقامت بلند مدت بلاک چین میشوند. برای مثال، سوءاستفاده از کدها اکنون دیگر بندرت اتفاق میافتد، زیرا نه تنها کدها در راستای رفع نقاط ضعف بهبود یافتند، بلکه موارد سوءاستفاده نیز به کشف و برطرف سازی دیگر آسیبپذیریها منجر شدند. بنابراین، فناوری بلاک چین به جای آنکه به واسطه این حملات («شکنندگی») از کار بیافتد یا با آنها مدارا کند («انعطافپذیری/نرمش») عملاً قویتر شده و احتمال بیشتری دارد که به واسطه «تهدیدات» دوام پیدا کند.
مطمئناً هیچ تضمینی وجود ندارد که هر یک از ارزهای دیجیتال موجود، بلاک چینهای مربوط به آنها، یا تعداد فراوان شرکتهایی که تلاش کردهاند در تب عرضه اولیه سکه (ICO) شرکت کنند دوام خواهند آورد و پابرجا باقی خواهند ماند. با این حال، من قویاً معتقدم که فناوری بلاک چین قرار نیست جایی برود و در واقع دارد وارد مرحلهای میشود که متضمن دوام و بقای این فناوری در بلند مدت است. نشریه نیویورک تایمز در این باره به شوخی نوشته است: «از مزرعه تا بلاک چین: وال مارت کاهوهای خود را ردگیری میکند.»
بلاک چین به مثابه یک راهکار فنی برای موسیقی بسیار شکننده است
متأسفانه، هنگامی که پای استارتآپهای موسیقی مبتنی بر فناوری بلاک چین به میان میآید از میزان خوشبینی من کاسته میشود. به دلایل گوناگون، من قصد ندارم از استارتآپهایی که به اعتقاد من احتمالاً موفق خواهند بود (تعداد معدودی از آنها) یا ناکام خواهند ماند (اکثر آنها) نام بیاورم، اما واقعیت آن است که به دشواری میتوان به نمونهای موفق از محصولات مناسب مبتنی بر بلاک چین اشاره کرد.
با این وجود، به جای ذکر مثال ــ من به عنوان یک کارآفرین سریالی از چالشهای پیش روی اینگونه کارها کاملاً آگاه هستم ــ قصد من این است که دلایل کلیدی ناکامی که به باور من در برابر بسیاری از این استارتآپهای حوزه موسیقی مانع ایجاد کردهاند را تعریف کنم. من امیدوارم از این طریق برخی از استارتآپها بتوانند مسیر خود را تغییر دهند و تازهکارها نیز این نکات را مدنظر قرار دهند.
همچنین بخوانید: خرید ارز دیجیتال ، خرید بیت کوین ، خرید اتریوم ، خرید تتر ، خرید ترون ، خرید شیبا اینو ، خرید پرفکت مانی ، خرید لونا کلاسیک
آزمون هاوارد
به تبعیت از آزمون هاوی (Howey Test) ــ دستورالعملهای مورد استفاده جهت تعیین امنیت یا عدم امنیت معاملات (که در نتیجه تحت نظارت کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا قرار میگیرند) که اخیراً مدنظر کسانی قرار گرفته که قصد عرضه اولیه سکه را دارند ــ من قصد دارم از روی شوخطبعی این نکات را آزمون هاوارد (Howard Test) بنامم.
من چند ماه پیش در جریان یک کنفرانس در برلین این نکات را به دقت ترسیم نمودم؛ شواهد ویدئویی آن نیز موجود هستند. در هر صورت، دو مورد از چهار موردی که شرکتهای موسیقی مبتنی بر بلاک چین باید از آنها دوری کنند در ادامه آمدهاند. چنین کاری البته متضمن موفقیت نیست. با این حال، نادیده گرفتن آنها متضمن شکست و ناکامی است.
نادیده گرفتن یا ناآگاهی درباره ساختار بنیادین حق کپیرایت موسیقی
برخلاف دیگر داراییهای فکری مشمول کپیرایت، یک ترانه تقریباً همیشه دارای دو حق کپیرایت متمایز و مجزاست. یک مورد متعلق به ترانه نویس/ناشر ترانه است و در واقع کپیرایت تصنیف است: ملودی، شعر، و خود ترانه. مورد دوم به اجراکننده/سازندهای تعلق دارد که ترانه را ضبط/توزیع نموده و کپیرایت ضبط صداست: نسخه مشخص یا ارائه شده ترانه.
برای مثال، دالی پارتون (Dolly Parton) ترانهای با عنوان «همیشه دوستت خواهم داشت» نوشت. او و ناشر وی صاحب حق کپیرایت تصنیف این ترانه هستند. سالها پس از نگارش این ترانه، ویتنی هوستون (Whitney Houston) نسخهای از این ترانه را ضبط کرد که در آلبوم منتشره توسط آریستا ریکوردز (Arista Records) گنجانیده شد. آریستا صاحب حق کپی رایت این نسخه از ترانه است ــ اما نه خود ترانه. در حقیقت، آریستا باید از پارتون/ناشر وی مجوز بگیرد و حق بهرهبرداری به آنها بپردازد تا نسخهای از ترانه که توسط هیوستون اجرا شده را بدون نقض حق کپیرایت انحصاری پارتون منتشر کند.
به طور قطع ترانههای بسیار زیادی هستند که توسط یک شخص واحد سروده و اجرا شدهاند. همچنین خواننده/ترانهسراهایی نیز هستند که خودشان نقش ناشر و توزیعکننده را ایفا میکنند. با این حال، تعداد عظیمی از ترانهها ماجرای حق کپیرایت که در بالا به آن اشاره شد را ساده و آسان ساختهاند.
برای مثال، نه تنها بسیاری از ترانهها در واقع نسخه امروزی ترانه خوانده شده توسط کسی دیگر هستند («کاور»)، بلکه آن کسی که قبلاً ترانه را اجرا کرده شاید عملاً دهها ترانه نویس داشته باشد. برای مثال، به توضیحات مربوط به یکی از ترانهها بیانسه (Beyoncé) مراجعه کنید. علاوه بر این، ترانهها اغلب پر از ارجاعات یا سطور تغییر یافته دیگر ترانهها هستند.
این وسط هیچکس مقصر نیست. این نوع ترانه نویسی از طریق مونتاژ و همکاری کاملاً طبیعی است و پیشرفتهای فناورانه این کار را بسیار ساده کردهاند. فرهنگ موجود ــ خالقان مجهز به فناوری و طرفداران موسیقی ــ خواهان این نوع آثار هستند. با این حال، قوانین با این فرهنگ موسیقیایی همگام نیستند و در حال حاضر هیچگونه راهکار قانونی قابل قیاس برای مثلاً کسب مجوز مربوط به ارجاعات موجود ندارد.
به واسطه این پیچیدگیهای مرتبط با حق کپیرایت موسیقی، مروجان استفاده از این نوع خدمات موسیقیایی مبتنی بر بلاک چین برای آن دسته از آثار که در مالکیت یا کنترل یک صاحب حق واحد نیستند ــ من عبارت «تصنیفهای تحت کنترل» را برای اینگونه آثار استفاده میکنم ــ در نهایت با انبوهی دعاوی حقوقی و/یا چالشهای غیرقابل برطرف در رابطه با صدور مجوز مواجه میشوند.
پس قانون اول درک و شناخت پیچیدگیهای مربوط به حق کپیرایت موسیقی است و همچنین اجتناب از ایجاد کسب و کاری که نیازمند تعداد زیادی از ترانههایی است که در مالکیت یک فرد واحد نیستند.
اغراق درباره وضعیت کنونی فناوری قراردادهای هوشمند
مزیت کانونی فناوری بلاک چین در واقع قابلیت وضع مجموعهای از قواعد است که برنامهنویسی میشوند و توسط دستگاهها قابل خواندن هستند. این قواعد هنگامی که محقق شوند انجام معاملات را بدون مداخله واسطهها امکانپذیر میسازند. این قابلیت را «قرارداد هوشمند» مینامند.
در حال حاضر، هنگامی که آنچه برنامهنویسی میشود قواعد دوتایی هستند که ثبت طرفین چندگانه را الزامی نمیسازند، فناوری قراردادهای هوشمند بسیار خوب و عالی عمل میکند؛ این به معنای وجود تکاپوی «اگر.. پس…» میان ماهیتهای مختلف است. به همین خاطر است که معاملات بر مبنای بلاک چین بیت کوین جواب میدهند و به همین خاطر است که مدیران زنجیرههای تأمین از فناوری بلاک چین استقبال نمودهاند.
با این حال، اگر در راستای شکل گرفتن یک معامله لازم است که قواعد پیچیده و ذینفعان چندگانه ثبت شوند، در آن صورت قراردادهای هوشمند در مقطع حاضر قادر نیستند این کار را با سرعت یا هزینه لازم انجام دهند.
بنابراین، کسانی که تلاش دارند فناوری بلاک چین را همسو با صلاحیت کسب و کار خود در راستای تسهیل فرآیند پیچیده صدور مجوز بکار گیرند باید جانب احتیاط را رعایت کنند. ایجاد یک کسب و کار که از یک قرارداد هوشمند بهره میگیرد تا معامله با یک صاحب حق را سهولت بخشد و مثلاً در بر گیرنده این سطور است که «به محض تحقق یک قاعده واحد، من به شخصی که قاعده مذکور را محقق ساخته مجوز میدهم تا از اثر من بهره بگیرد» کاملاً متفاوت است از وضعیتی که در آن یک نفر تلاش میکند یک قرارداد هوشمند با این مضمون شکل دهد: «به محض آنکه قواعد مختلف محقق شده و تائید شدند، و به محض تائید و پذیرش این مسئله توسط ۱۱ ترانه نویس و ناشران، مدیران، توزیعکنندگان، و وابستگان آنها؛ صاحبان حقوق طرفین مربوطه که حق هرگونه آثار مشتق شده را اعطا کردهاند و ناشران و توزیعکنندگان آنها، مجوز اعطا میشود.»
با توجه به وضعیت کنونی توانایی فنی قراردادهای هوشمند مبتنی بر فناوری بلاک چین، چنین چیزی عملی نیست. حتی اگر قراردادهای هوشمند بتوانند از پس این پیچیدگیها بر آیند، برای این کار به وقت، انرژی، و پول بسیار زیادی نیاز است. به طور قطع، توسعه فناورانه که به واسطه قانون مور (Moore’s Law) امکانپذیر شده همچنان از شتاب برخوردار است، اما این امر زمان میبرد. مثال فوق که طرفین چندگانه را در بر میگرفت از این امر استثنا نیست، به ویژه هنگامی که بحث ترانههای پرطرفدار مطرح میشود.
پس قاعده ۲ این است که درباره وضعیت کنونی فناوری قراردادهای هوشمند نباید اغراق کرد. اینها دو قاعده از چهار قاعدهای هستند که آزمون هاوارد را تشکیل میدهند. من بخش دوم را نیز به زودی منتشر میکنم که دو قاعده دیگر را در بر میگیرد. سپس کار من در اینجا تمام خواهد شد ــ مگر آنکه یک کارآفرین زبردست یک محصول موسیقیایی مبتنی بر بلاک چین عرضه کند که بتواند مناسب بازار باشد.