چهار وسیله نقلیه خودکار به یک چهارراه می رسند. کدام یک اولویت دارد؟ پاسخ این سؤال را احتمالا در بلاک چین (Blockchain) و چند تکنولوژی می‌توان یافت.
ارزجو: بله این به نظر یک شوخی بی مزه می رسد، ولی مشکل اینجاست که بسیار هم واقعی است و پاسخش به صورت جالبی دشوار است. پاسخ آن را می توان در محاسبات غیر متمرکز پیدا کرد. زمینه ای که احتمالا مربوط به بلاک چین ها (Blockchain) و چند تکنولوژی دیگر می باشد. برای درک این مشکلاتی که مایل به حل آنها هستیم، بهتر است که به صورت عمیق تری وارد ناوگان حمل و نقل شویم …
اگر محاسبه کرده باشیم که هیچ گونه زیرساخت استاتیکی وجود ندارد، برای مثال هیچ چراغ راهنمایی در کار نیست تا مشخص کند چه کسی باید از چهارراه عبور کند، وسایل نقلیه برای پیدا کردن یک راه حل باید تنها از روش ظرفیت محاسبه در خودرو استفاده کنند. روش کار این این محاسبات چگونه خواهد بود؟ خب، چندین قانون اجتماعی وجود دارد: هیچ کس نمی خواهد که تصادفی برای او اتفاق بیفتد، همه می خواهند که هرچه سریع تر از چهار راه رد شوند و حق تقدم هم رعایت شود (یعنی در واقع هر کسی که زودتر رسیده باشد، زودتر راه می‌افتد)
همه این مراحل به نظر عملی می رسند تا آنجایی که وسایل ممکن است بخواهند زودتر به خواسته خود برسند (شما هم اگر دیر به سر کار می رسیدید، ممکن بود قانون را رعایت نکنید، درست است؟)
اگر از دیدگاه مهندسی سیستم به جریان نگاه کنیم، مشکلات بزرگی در مورد این سناریو وجود دارد، که برخی از آنها را می توان به این شکل نام برد: هیچ مقام مسئول مرکزی وجود ندارد که تصمیم بگیرد کدام اتومبیل از چه جهتی حرکت کند. دوم اینکه تنها زیرساخت موجود برای انجام محاسبات این ماشین ها داخل آنها انجام می شود، که به این معناست که محاسبات به صورت دینامیک انجام می شوند.. سوم این که هر راننده ای دارای اهداف و انگیزه هایی است که محاسبات داخل ماشینش را بر اساس آنها انجام می دهد، و از آنجا که برخی از اهداف مانند عبور از چهارراه بدون وقوع تصادف، توسط همه رعایت می شود، برخی از اهداف متصل به فرد خواهند بود.
(من دیرم شده پس اجازه بده اول من برم!) همین شاخصه آخر است که باعث می شود محاسبات غیرمتمرکز چالش برانگیز باشد.
اپلیکیشن ها و چالش ها
ارزهای دیجیتال بهترین اپلیکیشن ها برای استفاده در سیستم های غیر متمرکز هستند. ولی موارد دیگری نیز وجود دارند که می توان از آن ها در این سیستم ها استفاده کرد. در بیشتر این موارد، بلاک چین ها که به عنوان جایگزین غیرمتمرکز و توافقی به جای یک سیستم متمرکز قابل اعتماد به کار می روند، احتمالاً نقش اصلی را بازی می کنند. البته بلاک چین ها به خودی خود بی مصرف هستند. برای اینکه محاسبات غیر متمرکز کاربرد داشته باشد، بلاک چین ها باید با دیگر روش ها آمیخته شوند.
یک اپلیکیشن بسیار معروف باید در تامین منابع زنجیره ای، شرکت وال مارت (Walmart) است که به تازگی اعلام کرده تمام تامین کنندگان این شرکت باید دیتای خود را بر روی یک سیستم و پایه بلاک چین آپلود کنند تا کاربران بتوانند زنجیره تامین غذای خود را دنبال نمایند. همچنین یک ایده مشابه برای پیگیری مواد معدنی غیرقابل انحلال نیز در نظر گرفته شده است.
در این موارد، قدرت بلاک چین به عنوان یک عامل مهم، کاربرد دارد. ولی تنها عامل نیست. همان طور که در سال گذشته در مجله کانسنسس (Consesus Magazine) توضیح دادم، برای اینکه یک بلاک چین بتواند مدیریت شفاف و پیگیری در زمینه تراکنش، ذخیره و به روز رسانی اطلاعات ایجاد کند، توانایی پیگیری نیز احتیاج به ورودی دقیق و کافی اطلاعات خواهد داشت. بدون نظارت کافی، ممکن است اطلاعات ورودی از طریق سنسور یا دیتای تله متری توسط شخصی متقلب دست کاری شوند تا محاسبات به درستی پیش نروند.
اپلیکیشن‌های زنجیره ای، نیز اهمیت محرمانه بودن و حریم خصوصی اطلاعات را حفظ می کنند. زیرا در واقع آنها برای جلوگیری از دسترسی سازمانی به اطلاعات برنامه ریزی شده اند. سوالاتی که در مورد این دیتا مطرح می شوند مانند «این که کاهو از کجا آمده است؟» معمولا غیر متناقض هستند و در بیشتر موارد بقیه کاربران نیز چنین سوالات اشتراکی را مطرح می کنند. البته برخی سوالات نیز متناقض هستند و همین سوالات دشواری های مدیریت سیستم های غیر متمرکز را نشان می دهند.
آیا یک تامین کننده می تواند اثبات کند که بدون پرداختن به جزییات متناقض فعالیت های داخلی خود، می تواند به انتقال اجناس مورد نظر مردم بپردازد؟ در اینجا مشکل اصلی سیستم های محاسبه غیر متمرکز نشان داده می شود: چگونه می توانیم محاسبات متناقض شبکه را بدون آنکه جزئیات آن را به عموم نشان دهیم، به انجام برسانیم.
