video thumb

رمز موفقیت بیت کوین چیست؟

اتریوم ۱.۰ چون طراحی کاملی نداشت با چالش های زیادی مواجه شد و پاسخ این سوال که چرا بیت کوین موفق و با عملکرد بهتر شناخته شده است؟ را می توان در دو عامل تجربه کاربر و اقتصاد یافت.
یکی از مواردی که می تواند منجر به موفقیت شود این است که این محصول یک جایگزین متقن برای چالش داشته باشد و همچینین کارمزد تراکنش نیزبیشتر از ارزش مالی تراکنش های واقعی نباشد و می بینیم که وجود این مولفه ها موجب موفقیت بیت کوین و همینطور افول اتریوم ۱.۰ شد.
لازمه جایگزینی یک محصول با محصولی دیگر با تاثیرات شبکه ای، موفقیت و سودمندی ۱۰ برابری محصول جدید در مقایسه با محصول قبلی است به خصوص اگر محصول جدید بتواند هزینه های تعویض را به خوبی توجیه اقتصادی کند.
در بررسی هایی که انجام شد ، رقیب اولیه بیت کوین، طلا عنوان می شد و تورم بیت کوین در سال های اولیه حتی بیشتر از استخراج طلای فیزیکی بود و بیت کوین همچنین برای علاقمندان به طلا از لحاظ طول عمر ، تورم و تمرکززدایی جذابیت کمی داشت با این تفاسیر نمی توان این ارز دیجیتالی را یک محصول رقابتی دانست.
ACH را می توان نخستین رقیب بیت کوین معرفی کرد، جابجایی پول به روش سیمی حدود ۳۰ دلار هزینه دارد و گاهی ممکن است یک روز کاری به طول انجامد و در صورت برخورد با تعطیلات آخر هفته حتی به سه روز هم می رسد. انتقالی که با ACH انجام می شود ممکن است به لحاظ اقتصادی به صرفه تر باشد اما پردازش آنها بین ۳تا ۵ روز زمان می برد.
بیت کوین یک جهش بزرگ در خصوص زمان و هزینه انتقال ایجاد کرد به این شکل که زمان بلاک ۱۰ دقیقه ای داشت و کارمزدش کمتر از یک پنی بود و برخلاف بانک بیت کوین در ساعات بعدازظهر و تعطیلات آخر هفته بازهم فعال بود و مفیدتر بودن بیت کوین اینجاها خودنمایی می کرد تا آنجا که برخی بیت کوین را یک لایه تصفیه نمی دانستند بلکه آن را یک شبکه پرداختی های مصرف کننده تلقی می کردند.
بیت کوین در نخستین سال های فعالتیش می توانست با ایجاد یک جایگزین برای جابجایی های بانکی جذاب برای کاربران باشد و امروزه بیت کوین به عنوان جایگزینی برای طلا معرفی می شود و سخن گفتن از انتقال سیمی خارج از موضوع است.
اما چیزی که در مورد اتریوم دیده می شود این است که اتریوم در خصوص پرداختی ها تا حدودی بهتر از بیت کوین بود اما اتریوم فقط یک پلتفرم با مقصد عمومی بود و می توان گفت که برند “کامپیوتر جهانی” لقب گرفته بود.
از این کاپیوتر جهانی هرکسی برای نوشتن برنامه های غیرمتمرکز خود استفاده می کرد و در بیشتر مواقع ، عنوان اینترنت نسل سوم را یدک می کشید و ستون فقرات یک اینترنت غیرمتمرکز و با امنیت بالا محسوب می شد.
باتوجه به اینکه عنوان اینترنت نسل دوم به اینترنت کنونی داده شده ، به نظر می رسد که می توان اتریوم را نخستین رقیب اینترنت نسل دوم دانست و هر دو دارای این خاصیت هستند که هرکسی بتواند در آنها مشارکت داشته و فعالیت کند.
با بهره گیری از مدل کلاینت-سرور اینترنت کنونی ایجاد شده و با توجه به ارتقای افقی (در مقایسه با Sharding) قابلیت مقیاس پذیری بالایی دارد این قابلیت ارتقای نسل دوم مزیت اصلی آن است که میلیاردها کاربر به اینترنت متصل هستند و همچنین میلیارد ها میلیارد هم وسایل اتصال اینترنتی وجود دارد و بازهم جای افزایش دارد.
از مزیت های دیگر می توان به زمان واکنش بسیار اندک آن اشاره کرد و پهنای باند خوب برای انتشار ویدئو به صورت رایگان و پرداخت سوبسید با تبلیغات از دیگر مزیت هاست.
این در حالی است که اتریوم را نمی توان پلتفرم دقیقی برای بهبود اینترنت معاصر دانست به این دلیل که پهنای باندش برای آپلود عکس های کوچک نیز ناکافی است و ۱۳ کیلوبایت حداکثر داده ای است که می توان در هر بلاک آپلود کرد.
شبکه اتریوم در هر ثانیه قابلیت پردازش ۱۵ تراکنش را دارد و در شبانه روز حدود یک میلیون کاربر را ساپورت می کند و چون زمان واکنش بیش از دو ثانیه است این نیز موجب ناامیدی کاربران در شبکه می شود همچنین ۰.۰۶ دلار هزینه هر تغییر مرحله است که بیانگر قابلیت کم آن در ایجاد تعاملی است که جزو توانایی بدیهی جستجوگری شبکه به شمار می رود.
باتوجه به مواردی از معایب اتریوم مطرح شد می توان اتریوم را یک تجربه ۱۰ برابر بدتری معرفی کرد و هرگز در این جنگی که انتخاب کرده نمی تواند برنده باشد. ضعف اصلی اتریوم مقیاس پذیری بود در حالی که همین نکته مهم ترین نقطه قوت اینترنت نسل دوم است.
اینکه ارزش تراکنش ها باید همواره حتی در کمترین تراکنش ها بیشتر از کارمزد باشد ، به عنوان اصل اقتصادیی است که بدون لحاظ آن نمی توان توقع واقع نگرانه ای در جذب کاربران داشت.
بازارهایی که کارمزد رقابتی دارند. بازارهایی که تک کارمزدی هستند متناسب با انتظارات شما رفتار می کنند در صورتی که بازارهایی که کارمزد رقابتی دارند اپلیکیشن هایی را که ارزش اقتصادی اندکی دارند را از مسیر خارج می کنند.
مقصودی که از تراکنش های بیت کوین دیده می شود، جابجایی ثروت بود هرچند که برخی از بیت کوین دنبال قمار و ذخیره داده ها بودند اما عملکرد آن شامل بیشترین صرفه اقتصادی می شد. و بهره گیری از این پلتفرم هرگز تحت تاثیر کاربردهای جانبی آن واقع نشد.
این در حالی است که انتقال ثروت کاربرد ثانویه ای که در قالب اتریوم امکان طراحی و اجرا نداشت و تراکنش ها در اتریوم به صورت تامین نیروی برنامه های غیرمتمرکز معنی می شد. برای اینکه دو برنامه در یک پلتفرم همردیف هم باشند باید ارزش اقتصادی آنها با هم برابر باشد.
به عنوان مثال فرض کنید ۹۹ درصد از تراکنش های بالای برنامه غیرمتمرکز A کارمزد کمتر از ۰.۰۶ دلار را توجیه کند و یک درصد از تراکنش های پایین برنامه غیرمتمرکز B کارمزد بالاتر از ۰.۰۶ دلار را قابل قبول می داند.
در خصوص اتریوم، باوجود اینکه کارایی اصلی آن در برنامه های غیرمتمرکز طراحی شده ولی فعلا بهترین کارایی اتریوم جابجایی پول بدون پشتیبانی برنامه های غیرمتمرکز می باشد.
چیزی که به عنوان کارایی ثانویه اتریوم عنوان می شد اکنون مراحل تنظیم خط مقدم کارمزد تراکنش را می گذراند بنابراین این روند موجب خروج برنامه های غیرمتمرکز از این تجارت می شود.
ارتباط با شبکه مثل جابجایی ثروت یک روند کاری مخاطره آمیز نیست در صورتی که بتوانید با ثبت هویتتان وارد یک وب سایت شده و صفحه فیسبوکتان را آپدیت کنید امکان اصلاح خطا برای شما وجود دارد می توانید دوباره تست کنید در نتیجه شما برای جابجایی پول به امنیت ، بیمه و یا سازمان های حقوقی نیاز ندارید و به این علت است که تکنسین نرم افزار برعکس رشته هایی نظیر پزشکی ، به پروانه کار نیاز ندارد.
فرجام بیشتر برنامه های غیرمتمرکز نظیر برنامه های اینترنت نسل سوم در نتیجه جابجایی ثروت، این است که جایگاهشان مخدوش شده و میانگین کارمزد اکنون معادل ۰.۰۶ دلار و انتقال ارزش اقتصادی در هر تراکنش افزون بر این میزان کارمزد است.
با وجود این وضعیت برخی از برنامه های غیر متمرکز ارایه دهنده ارش اقتصادی کافی ماندگار شدند که می توان صرافی های غیر متمرکز برای توکن های روی زنجیره، محفل های پیش بینی، ICO ها و وام های وثیقه ای را مهم ترین آنها معرفی کرد.
مردم رغبت دارند که برای این مواردی که ذکر شد برابر با کارمزد عادی تراکنش ها را پرداخت کنند هرچند که این اشتیاق در مواقعی که امکان جابجایی سریع مبالغ زیاد پول وجود نداشته باشد دیده نمی شود.
یکی از خوشنام ترین پروتکل های صرافی غیرمتمرکز ۰x است که با وجود ارزش ۲۰۷ میلیون دلاری آن ، فقط ۲۰۰۰ دلار را به عنوان کارمزدهای تراکنش فعالیت خود به دست آورده است.
افزون بر این ، برای عملکرد پروتکل ضرورتی برای این توکن وجود دارد و حتی ممکن است که از سوی انتقال های اصلی انشعاب هایی نیز صورت گیرد. یکی از پرآوازه ترین بازارهای پیش بینی Augur است که با وجودی که حدود ۴۰ هزار دلار را در پیش بینی ها گرو گذاشته ، ارزش بازار ۲۰۳ میلیون دلار می باشد.
می توان گفت تقریبا برنامه غیرمتمرکزی که در شرایط عادی روزانه افزون بر یک هزار کاربر فعال داشته باشد وجود ندارد و تنها کمتر ۳۰ برنامه دارای یکصد کاربر فعال هستند. در مجموع اینگونه برداشت می شود که بیت کوین یک رشد ۱۰ برابری در مقایسه با انتقال ACH یا سیمی را نمایان می کند و بیت کوین فقط یک استفاده کاربردی با ارزش اقتصادی بسیار بالا داشت و همچنین بازار کارمزد خودش را با رغبت کاربران به پرداخت آن میزان هماهنگ کرده بود.
در حالی که این شرایط را برای اتریوم شاهد نبودیم و شرایط ۱۰ برابر بدتری و برای اتریوم ۱.۰ در ارزیابی معماری شبکه اینترنت کنونی دیدیم. چون اتریوم در ذات خودش مقیاس ناپذیری را داشت و با وب مدرن و به تعبیری یک ساختار مقیاس پذیر رقابت می کرد.
در اتریوم ۱.۰ هدف نهایی جابجایی ثروت نیست و فقط یک کارمزد تراکنش مبنا را راه اندازی کرد که مانند مکشی برنامه های با ارزش اقتصادی کم را شامل بیشتر برنامه های غیرمتمرکز را به خود جذب و محو می کرد. خیلی کمتر از حد انتظارمان برنامه های غیرمتمرکز ماندگار شدند در حالی که توقع داشتیم تعداد بیشتری از این برنامه ها
موفق و بمانند.